چند کلمه به مناسبت شکل گیری حزب کمونیست کارگری
على جوادى
تشکیل حزب کمونیست کارگری یک واقعه مهم و درخشان در تاریخ کمونیسم و طبقه کارگر است. شکل گیری تحزب کمونیسم کارگری پس از گذشت دهها سال از شکست انقلاب اکتبر، پس از فروپاشی بلوک شرق و شکست سوسیالیسم بورژوایی، و در پس تهاجم عنان گسیخته سرمایه و مبلغین و دستگاه عظیم فکری و سیاسی و تبلیغاتی اش، یک رویداد مهم تاریخی است. حزب کمونیست کارگری را اساسا منصور حکمت در ٣٠ نوامبر ١٩٩١ پایه گذاری کرد. به این اعتبار کمونیسم و طبقه کارگر توانستند به نمونه ای از احزاب کمونیستی کارگری در دوره معاصر شکل دهند که هدفش بدون هیچ شائبه ای سازماندهی انقلاب کارگری، تصرف قدرت سیاسی و ایجاد جامعه ای آزاد و برابر و مرفه و انسانی است. تشکیل حزب کمونیست کارگری همان جایگاهی را در تاریخ تلاشهای کمونیسم و طبقه کارگر دارد که احزابى مانند حزب بلشویک لنين داشت.
اما قبل از آنکه به حزبیت کمونیسم کارگری بپردازیم باید چند کلمه ای هم در مورد خود جنبش کمونیسم کارگری صحبت کرد. کمونیسم کارگری چیست و چه نیست؟ آنچه کمونیسم کارگری را از سایر نقدها و پرچم های اجتماعی و سیاسی موجود دیگر در جامعه مجزا میکند این است که کمونیسم کارگری، و مارکسیسم بمٽابه بنیادهای فکری و سیاسی این جنبش، یک انتقاد همه جانبه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی به نظام سرمایه داری موجود است. انتقاد یک بخش از جامعه، یعنی انتقاد بخشی از طبقه کارگر است که پرچم خلاصی و نابودی جوامع سرمایه داری موجود را در دست گرفته است. اين جنبش روشنفکران و خیر اندیشان نیست. زائیده احزاب "سوسیالیستی" و محصول تلاش روشنفکران "مارکسیست" نیست. کمونيسم کارگرى جنبشی قائم به ذات و همیشگی طبقه کارگر است که با پیدایش و شکل گیری جامعه سرمایه داری و در تقابل با آن سر بلند کرده است. جنبش کارگر کمونیست است. جنبشی در تقابل با کلیت نظام سرمایه داری است، چه از نظر عملی و اجتماعی و چه از نظر فکری و سیاسی جنبش انقلابی طبقه کارگر برای نابودی نظام سرمایه داری و ایجاد جامعه ای بدون استٽمار و فقر و محرومیت و شکاف طبقاتی و کار مزدی است. جنبشی است که عمیق ترین انتقاد و اعتراض را به نظام سرمایه داری بیان و نمایندگی میکند. جنبشی است که به قول مارکس شرایط و ملزومات پیروزی و هدف نهایی مبارزه طبقاتی را میشناسد و سعی میکند طبقه کارگر را برای تحقق این اهداف به میدان بکشد. حزب کمونیست کارگری حزب چنین جنبشی بود و از دل چنین تلاش عظیمی شکل گرفت.
حزب کمونیست کارگری در یک خلاء سیاسی و تاریخی شکل نگرفت. محصول تلاشی عظیم وهمه جانبه سیاسی و اجتماعی بود. محصول یک گسست تاریخی و سیاسی و انتقال اجتماعی در تحولات سیاسی و طبقاتی جامعه بود. حزب کمونیست کارگری در جامعه ایران شکل گرفت اما هیچ چیز آن "ایرانی" و یا "مختص" جامعه ایران نبود. بر خلاف تبلیغات رهبری کنونی این حزب، ادامه سنت و انقلاب ٥٧ نبود. بند نافی به انقلاب ٥٧ نداشت. برعکس پاسخی عمومی و جهانی کمونیسم و طبقه کارگر به مساله برپایی یک جنبش قدرتمند کمونیستی کارگری بود. حزب کمونیست کارگری در شرایطی شکل گرفت که عملا بخش عمده جنبشهای اجتماعی ای که تحت لوا و پرچم "مارکسیسم" و "کمونیسم" فعالیت میکردند به پایان خط خود رسیده بودند.
در دهه هشتاد ما شاهد بی اعتباری و شکست جنبشهای اجتماعی متفاوتی در سطح جهان بودیم. بن بست و شکست انواع سوسیالیسم های غیر کارگری در محور این تحولات قرار داشت. شکست سوسیالیسم روسی، سوسیالیسم چینی و انواع سوسیالیسم های جهان سومی و اورو کمونیسم در این چهارچوب قرار میگیرند. در این دهه انواع مدل های شبه سوسیالیستی که میکوشیدند که تا به کمک دولت و یا برنامه ریزی دولتی قوانین و مکانیسم بازار را مهار و کنترل نمایند، عملا در رقابت با مدل سرمایه داری بازار آزاد و رقابتی شکست خوردند. شکست این جنبشها شکست گرایشات و آن شاخه هایی از کمونیسم بورژوایی بود که تحت لوای کمونیسم میکوشیدند از زوایای دمکراتیک، ناسیونالیستی و خلقی و رفرمیستی بنیادهای این نظام طبقاتی را کماکان حفظ کنند. شکست سوسیالیسم روسی شکست سرمایه داری دولتی و غلبه ناسیونالیسم و رفرمیسم بر جنبش سوسیالیسم کارگری بود. شکست سوسیالیسم چینی در حقیقت شکست گرایشات ناسیونالیستی در پوشش سوسیالیسم بود. در پس این تحولات یک بار دیگر اٽبات شد که حتی عظیم ترین تلاشها و انقلابات کارگری تا زمانیکه منجر به لغو بنیادهای نفرت انگیز نظام طبقاتی و کار مزدی نشوند، طبقه کارگر و جامعه آزاد و رها نخواهد شد. کمونیسم کارگری در چنین شرایط شکل گرفت و سر بلند کرد. منصور حکمت پرچمدار چنین حرکتی بود.
یک ویژگی و تفاوت ماهوی کمونیسم کارگری با سایر جنبشهای دیگر، جایگاه و مکان اجتماعی و طبقاتی این جنبش است. با شکست کمونیسم کارگری در انقلاب اکتبر و عدم توانایی این انقلاب در تحقق حکم اقتصادی طبقه کارگر ما شاهد تحولات عدیده ای در صفوف کمونیسم علی العموم بودیم. تعرض به آرمانهای بنیادی کمونیسم کارگری و تغییر کاربرد اجتماعی جوانب مختلف تئوری مارکسیسم از نتایج چنین تعرضی بودند. بعلاوه در این دوران ما شاهد انتقال مرکز ٽقل اجتماعی و طبقاتی کمونیسم از صفوف طبقه کارگر به طیف وسیعی از اقشار و نیروهای غیر کارگری بودیم. در بسیاری از جوامع محیطهای دانشجویی و دانشگاهی به محیط اصلی شکل گیری و ابراز وجود جریانات "کمونیستی" تبدیل شدند. کمونیسم عملا به پدیده ای روشنفکری و دانشجویی تبدیل شد. شکستن این تلقیات و تلاش برای شکل دادن به یک نیروی کمونیستی کارگری در اعتراض کارگری و انتقال مرکز سوخت و ساز احزاب کمونیستی به این بستر اجتماعی تلاشی بود که منصور حکمت در جامعیت بخشیدن به آن و سازمان دادن آن نقش کلیدی ایفا کرد.
حزب کمونیست کارگری در عین حال در شرایط ویژه جهانی شکل گرفت. سقوط بلوک شرق و شکست سرمایه داری دولتی و به پایان رسیدن جنبشهای غیر کمونیستی و غیر کارگری همزمان با یک تعرض همه جانبه و گسترده به کلیه ایده های آزادیخواهانه و برابری طلبانه و انسانی و کمونیستی همراه بود. هر نوع گرایش و سیاستی که بنوعی از آرمانهای والای بشری دفاع میکرد مورد حمله قرار ميگرفت. حتی نفس خوشبینی به ذات انسان مورد تعرض قرار گرفته بود. در پس این تعرض یک دوران یاس و نا امیدی و عقب نشینی شکل گرفت. بسیاری مقهور شرایط شدند. درعقاید و باورها و تلاشهای خود تجدید نظر کردند. بورژوازی کودنانه "پایان تاریخ" و "پایان مبارزه طبقاتی" و غير موٽر بودن تلاش براى تغيير را اعلام کرد. این دوران قربانیان بسیاری داشت. اما کمونیسم کارگری یکی از این قربانیان نبود. برعکس پرچم و تلاشی در مقابله کلیت وضعیت موجود و سنگرى مارکسيستى و کمونيستى در مقابل تعرض عنان گسیخته و هار سرمایه داری بود. حزب کمونیست کارگری منصور حکمت یک پدیده درخشان در این دوران بود.
منصور حکمت سیمای کمونیسم کارگری را بازتعریف کرد. شکل دادن به یک کمونیسم شفاف، کارگری، آزادیخواه، برابری طلب، انساندوست، ضد کار مزدی، ضد مذهب و زن ستیزی از ویژگی های بارز و امروزی کمونیسم کارگری است. حزب کمونیست کارگری منصور حکمت، مارکس را زنده نگهداشت. اجازه نداد که مارکس و لنین و آزادیخواهی و برابری طلبی را از جامعه بشری حذف کنند. حزب کمونیست کارگری در دوران حیات منصور حکمت یکی از ارزنده ترین و دوست داشتنی ترین پدیده های سیاسی جامعه بشری بود.
اما موقعیت وجایگاه حزب کمونیست کارگری با مرگ منصور حکمت دستخوش تغییر و تحولاتی شد که در سرنوشت آتی این حزب تعیین کننده هستند. کشمکش و جدالی که در این حزب پس از مرگ منصور حکمت شکل گرفت در نهایت منجر به غلبه گرایش چپ رادیکال در رهبری این حزب شد. انشقاقات و تحولات بعدی محصول و تبعات چنین جدال و کشمکشی بودند. خط مشی و سیاستهایی که امروز بر حزب کمونیست کارگری غالب است، سنت و روشهایی که این حزب در جامعه دنبال میکند، تفاوت کاملا روشنی با سیاستها و خط مشی کمونیسم کارگری منصور حکمت دارد. ادامه آن نیست. سنت دیگری است. به راست چرخیدنهای این حزب، اکس مسلم شدنهای جمعی کمونیستها، تغییر مکان اجتماعی – طبقاتی این حزب از گرایشی در صفوف طبقه کارگر به "حزب جنبش سرنگونی" و ... را نمیتوان و نباید به حساب کمونیسم کارگری و حزب منصور حکمت گذاشت. این سیاستها نتیجه "عبور از منصور حکمت" و کنار زدن این تلاشها است. مسئولیت چنین سیاستهایی را باید تماما به حساب رهبری کنونی این حزب و مشخصا خط و رهبری حمید تقوایی در راس این حزب نوشت.
ما سالروز تشکیل حزب کمونیست کارگری را گرامی میداریم. این بخشی از تاریخ ماست. و برای تداوم بخشیدن به کمونیسمی که منصور حکمت شکل دهنده اش بود تلاش میکنیم. *
|